Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-27@23:33:26 GMT

امین تارخ برای کدام نقش‌ دلشوره داشت؟!

تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۹۸۶۰

امین تارخ برای کدام نقش‌ دلشوره داشت؟!

زمستان ۸۸ که امین تارخ بعد از سال‌ها دوری به صحنه تئاتر بازگشته بود، اسم و رسم بزرگی نه تنها در بازیگری بلکه در معلمی هم داشت اما او نیز مانند هر بازیگر کاربلدی می‌دانست که بازی در هر اجرا و هم‌نفس شدن با تماشاگران، چه اندازه پر تاب و تب است.

خبرنگار ایسنا در آن مقطع و چند روزی پیش از اجرای نمایش «گالیله» برای تهیه گزارش تمرین این نمایش با داریوش فرهنگ، کارگردان و بعضی از بازیگران آن از جمله امین تارخ هم‌کلام شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از آنجاکه بعد از درگذشت تارخ درباره فعالیت‌های او در تئاتر کمتر صحبتی شده است، دریغ‌مان آمد تا این بخش از کارنامه هنری او مغفول بماند.

آنچه پیش‌رو دارید، بازنشر صحبت‌های تارخ درباره بازی در نقش «گالیله» است که بدون هیچ بهانه‌ای و تنها برای بازتاب بخشی از فعالیت‌های او در تئاتر منتشر می‌شود.

امین تارخ یکی دیگر از دانشجویان دوره طلایی دانشکده هنرهای زیبا بود، همان دورانی که دانشجویانی همچون پرویز پورحسینی، مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، داریوش فرهنگ، خسرو شکیبایی، مهدی هاشمی، رضا بابک، بهرام شاه محمدلو، رضا کیانیان، سوسن فرخ‌نیا، گلچهره سجادیه و ... نزد استادانی همچون بهرام بیضایی، حمید سمندریان، دکتر محمد کوثر، داود رشیدی و ... مشق تئاتر می‌کردند.

دانشجویان هنرهای زیبا آنچنان خوش درخشیدند که استادان نه تنها تالار فردوسی دانشکده هنرهای زیبا را برای اجرای آثار دانشجویان خود در اختیار گرفتند بلکه تالار مولوی را هم در محل رستوران دانشکده تاسیس کردند.

در آن مقطع استادان دانشکده، آثاری را با بازی دانشجویان‌شان روی صحنه می‌بردند و امین تارخ هم یکی از دانشجویانی بود که در بعضی از نمایش‌های استاد خود محمد کوثر روی صحنه رفت.

او در نمایش‌هایی همچون «زن نیک ایالت سچوان»، «هنری چهارم»،«اتللو»، «لورنزاچیو»، «لازارتی» و ... به ایفای نقش پرداخت و برای بازی در نقش «یاگو» در نمایش «اتللو»، جایزه بازیگری در جشنواره تئاتری پیش از انقلاب را دریافت کرد.

در همان دوران دانشجویی، داریوش فرهنگ با همراهی مهدی هاشمی گروه تئاتر «پیاده» را بنیان‌گذاری کرد که اعضایی همچون سوسن تسلیمی و گلاب آدینه هم داشت و این گروه نمایش‌هایی ماندگار را روی صحنه بردند.

امین تارخ و مسعود کرامتی هم این نمایش‌ها را دیده بودند و فرهنگ را کارگردانی شایسته در تئاتر می‌دانستند که اعتماد هر بازیگری را جلب می‌کند.

تارخ که سال ۵۸ با بازی در فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی و با بازی در مجموعه تلویزیون «سربداران» کار محمد علی نجفی وارد حوزه تصویر شد، به دلیل مشغولیت زیاد خود در سینما و تلویزیون، همچون بسیاری بازیگران دیگر، مجال چندانی برای بازی در تئاتر نمی‌یافت. او بعد از انقلاب تنها در نمایش‌های «بکت»،«مرگ یزدگرد»، «تنبورنواز»،«شاعر» بازی کرده بود.

سال ۱۳۸۸ داریوش فرهنگ دست به کار اجرای نمایش «گالیله» شد؛ نمایشی که متن آن بر اساس متن درخشان برتولت برشت، بازنویسی شده بود و با متن اصلی تفاوت‌هایی داشت. او برای نقش «گلیله» امین تارخ را در نظر داشت و بازی در نقش «ساگردو»، دوست گالیله را هم به مسعود کرامتی سپرده بود.

امین تارخ حالا بعد از ۱۲ سال دوری از صحنه قرار بود بار دیگر در نمایشی تازه بازی کند آن هم نقشی در حد و اندازه «گالیله».

او اما برای بازی در این نقش احساسات عجیب و غریبی داشت؛ احساس مسئولیتی همراه با ترس که در توضیح آن گفته بود:«دلهره‌ای که دارم به خاطر بازی در نقشی است که شهرت جهانی دارد. هرچند امروز کسی «گالیله» را به صورت فیزیکی ندیده اما او دانشمند بزرگی در تاریخ علم و ستاره‌شناسی است که حتی نزد افراد عامی هم محبوبیت دارد. چراکه ۴ قرن پیش عقایدی درست را مطرح کرد و به خاطر آن مقابل سیستمی ایستاد که با عقل و منطق، میانه درستی نداشت. بنابراین «گالیله» تنها یک شخصیت علمی نیست، بلکه مردی اهل مبارزه است که به خاطر عقایدش می‌جنگد. وقتی نقش چنین فردی را که به لحاظ سیاسی و علمی شخصیتی محبوب دارد، بازی می‌کنی و عموم تماشاگران هم شناخت نسبی از او دارند، بازی در این نقش دلهره‌آور است.»

تارخ درباره غیبت طولانی خود در تئاتر گفته بود: «چندین واقعیت وجود دارد. باید شرایط برای ارایه کار خوب فراهم باشد. در سینما و تلویزیون شاید گاهی برای معیشت کار کنیم و برخی کارها را به عنوان کار حرفه‌ای معقولی انجام دهیم اما با تئاتر نمی‌توان تجارت و معیشت کرد. تئاتر به عنوان یک حرفه نمی‌تواند کفاف نیازهای زندگی امروز را بدهد. بنابراین بازیگران آن به سراغ سینما و تلویزیون می‌روند و گاهی برای خودسازی به تئاتر سر می‌زنند.»

«گالیله» و «ساگردو» هر دو به دنبال حقیقت بودند. حقیقتی که سزایش مرگ بود. در بروشور نمایش از زبان گالیله آمده بود: «کسی که حقیقت را نمی‌داند کهنه پرست است و نادان. اما کسی که حقیقت را می‌داند و آن را دروغ می‌نامد خیانتکار است... چه شب شومی است... شبی که انسان حقیقت را کشف کند و پرده‌ها برافتد. چه شب شومی است شبی که دریابیم ظلمت سلاح جاهلان است و روشنی نیاز عاقلان! شبی که دریابیم زمین مرکز کائنات نیست و گردشش به دور خورشید یقین است و جز این کهنه‌پرستی است و حاکمانش بیهوده نگاهبانان دروازه‌های کهنند..»

حالا امین تارخ یکی دیگر از دانشجویان دانشکده هنرهای زیباست که در کنار استادان و هم‌دانشکده‌ای‌هایش همچون حمید سمندریان، داود رشیدی و دکتر محمد کوثر و دیگر هم‌دانشکده‌ای‌هایش، پرویز پورحسینی و خسرو شکیبایی در قابی ماندگار شده است.

۵۵۵۵

کد خبر 1679747

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: امین تارخ گالیله بازیگران سینما و تلویزیون ایران بازیگران تئاتر داریوش فرهنگ بازی در نقش امین تارخ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۹۸۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید

دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفه‌ای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه می‌کرد ...

محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر می‌کشید.

به گزارش ایسنا، حالا سال‌هاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهد. در این سال‌ها چند بار کارگردان‌های جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه برده‌اند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه)  هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه‌خوانی کند.

این برنامه، بهانه‌ای شد برای ما که کمی به سال‌های دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگی‌های خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.

محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست می‌داشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه می‌کنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایش‌نامه‌خوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب می‌شناسد، ادبیات را هم خوب می‌شناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا می‌کردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدم‌های این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را می‌خورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشه‌دار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست می‌دهد که نمی‌توانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»

او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان هم‌دوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت می‌یاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه می‌کرد!»

ما اما شگفت‌زده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامه‌ای نوشته و او در پاسخ به حیرت‌زدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقت‌ها ریتم‌ ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»

حالا و با تغییرات هر روزه‌ای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق می‌آید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت می‌کرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام‌ ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطایی‌حور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهر‌های استان گلستان
  • پرهام خاکزاد با «بیرون پشت در» به تئاترشهر می‌آید
  • فروش نمایش «گالیله» از مرز ۷۰۰ میلیون گذشت
  • «بیرون پشت در» را در تئاتر شهر ببینید!
  • فروش «گالیله» از مرز ۷۰۰ میلیون گذشت
  • درآمد ۷۰۰ میلیونی «گالیله»!/ «آکادمی پرندگان» ۵۰ میلیون فروخت
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • پای «توقف اتانازی» به رادیو نمایش باز شد
  • دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید
  • بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی